مشاهیر هند
«مهاتما گاندی» در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند متولد گردید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد میکرد و از تأثیرات جائین گجرات، رنگ و شکل میگرفت. او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خو گرفت و به گیاهخواری ، روزه داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش و زندگی توأم با گذشت اعضای فِرق و مذاهب مختلف کوشش ورزید. خانواده او از طبقه «وایشا» یا تجار هندی بودند.
در ماه مه ۱۸۸۳ درحالیکه ۱۳ سال داشت با دختری همسن خود ازدواج کرد؛ والدینش هر دو آنها را اداره میکردند (همسرش کاستوربا یا کستوربا نام داشت که وی را «با» صدا میزدند).
به انجمن خوام خواران پیوست و حتی به عضویت کمیتهٔ آن درآمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر کرد. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی مؤسسات به کار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار و خامخوار او عضو انجمن فلسفه الهیات بودند که در سال ۱۸۷۵ تأسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال میکرد و به مطالعهٔ بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی میپرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعهٔ « باگاوادگیتا » بپردازد. وقتی به هند بازگشت، در امر وکالت در بمبئی موفقیت چندانی نداشت و لذا به شغل پارهوقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجکوت بازگشت و به عریضهنویسی برای شاکیان مشغول شد؛ ولی مجوز این کار را به او ندادند و مجبور شد کارش را تعطیل کند.
گاندی از مشاهیر هند خویش را وقف آشکار ساختنحقیقت یا ساتیا کرد. او تلاش میکرد با یادگیری و درس گرفتن از اشتباهات خود و عملکرد خود به حقیقت دست یابد. وی شرح حال زندگی خویش را تحت عنوان « ماجرای تجربیات من با کشف حقیقت » نوشتهاست.
گاندی اعلام کرد که مهمترین نبرد او تلاشی بود که برای شکست شیاطین درونی ترسها و ناامنیهای خود به عمل آوردهاست. گاندی خلاصهای از اعتقادات خویش را درقالب « خداوند حقیقت است» مطرح نمود و بعدها دیدگاههای خویش را اصلاح کرد و بیان داشت که «حقیقت خداوند است». او فلسفه وجودی دین را در حقیقت و عشق و رمز موفقیت را در زدودن رفتارهای نادرست در هر دین و آیین میبیند و بر این نکته تأکید دارد که با محبت و عدم خشونت باید در پی اصلاح اجتماعی بود؛ لذا همواره تأکید میکرد تا راه بدون خشونت سبب تسلیم افراد صاحب قدرت در مقابل قدرتمندتر از خود نشود، باید این راه را برگزید اما اگر با خشونت بتوانند مقابل این وضعیت بایستند و تنها راه احقاق حق خشونت باشد بی هیچ تأملی باید سلاح برداشت، من هرگز نمیپسندم که افراد شجاع بخاطر رعایت اصل عدم خشونت دربرابر نفوذ نیروهای ترسوی بد شاه فان تسلیم شوند و از آنها بترسند که مبادا خشونت ایجاد گردد. شجاعت فقط در خوب تیراندازی کردن خلاصه نمیشود بلکه جلوگیری از مرگ و آماده سینه سپر کردن دربرابر گلوله دشمن هر دو از ابعاد شجاعت هستند. در واقع در مکتب گاندی، خشونت پرهیزی نشانه شجاعت و شهامت است.
کتب به جا مانده از او
تعدادی از کتابهای به جا مانده از او؛ شامل:
- چرا ترس از مرگ و مویه بر آن؟
- خدا آن گونه که من میفهمم
- نیایش
- همه مردم برابرند
:: موضوعات مرتبط: سفر